مبینا مبینا ، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره
محمدمحمد، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

بوستان نور

قصه دندان

1390/10/29 6:0
نویسنده : گل نرگس
1,451 بازدید
اشتراک گذاری
 یه روز وقتی دیدم دندانم لق شده اون رو کندم.

 

 

 

ادامه داستان رو بخونید.


یه روز وقتی دیدم دندانم لق شده اون رو کندم.

 

 

 

شب وقتی میخواستم بخوابم دلم برای دندانم تنگ شد واونو آوردم گذاشتم زیر بالشم.

خواهرم وقتی به دندان پزشکی مراجعه کرد .دندان پزشک گفت باید دندان خرابت را بکشی.

اون در مطب دکتر ماند تا دندانش را بکشد.

دکتر خیلی آرام و بدون درد دندان او را کشید.

حالا ما هر دوتایی دندان نداشتیم.

ما برای معاینه دندانهایمان به نزد دندان پزشک می رویم.

 

ما همیشه مسواک می زنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بوستان نور می باشد