مبینا مبینا ، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
محمدمحمد، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

بوستان نور

رییس جمهور دوست داشتنی (شهادت شهید رجایی)

1392/12/1 15:11
نویسنده : گل نرگس
379 بازدید
اشتراک گذاری

مطلب بصورت موقت و بدون نمایش در وبلاگ ثبت شده است


رییس جمهور دوست داشتنی (شهادت شهید رجایی)

پدید آورنده : مریم سلیمی زاده ، صفحه 235

حادثه تلخ

در سال 1360 در چنین روزی حادثه ای خیلی تلخ، اتفاق افتاد. حادثه ای که همه مردم ایران ورهبر عزیزمان امام خمینی (ره) را داغدار کرد. در این حادثه تلخ، با انفجار بمب در دفتر ریاستجمهوری، متأسفانه رییس جمهور محبوب ما آقای محمد علی رجایی و نخست وزیر عزیزمانآقای دکتر محمد جواد باهنر شهید شدند. روحشان شاد.

روح بزرگ

محمد علی کوچک سال ها پیش، در شهرستان قزوین در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. او در سنچهارسالگی پدرش را از دست داد. محمد علی بابایش را خیلی دوست داشت. همان طور که شمابابایتان را خیلی دوست دارید. بعد از مرگ پدر، داداش بزرگ ترِ علی و مادر مهربانش جای خالیپدر رابرایش پرکردند. محمد علی کوچک ترین فرزند خانواده رجایی بود؛ محمد علی رجایی.

کار سخت

روزها گذشت. محمد علی بزرگ و بزرگ تر شد. او در سن سیزده سالگی به خاطر درآوردنخرج خانواده به همراه مادر به تهران آمد و شروع به کار کرد. مدتی دست فروشی کرد و مدتی دربازار تهران شاگرد بود. علی خیلی شجاع بود. از سختی ها و مشکلات هیچ ترسی نداشت. ازهمان کودکی و نوجوانی به فکر پیدا کردن راه حلی برای مشکلاتش بود. هرگز در برابر سختی هاتسلیم نشد. آخر او روح بزرگی داشت. درست مثل همه آدم های بزرگ. سال ها بعد همیندانش آموزِ موفق با تلاش و کوشش زیاد به مقام ریاست جمهوری رسید و امروز روز شهادت آنمردِ بزرگ است؛ شهید محمد علی رجایی.

ورود به ارتش

شهید رجایی در سن 17 سالگی وارد آموزشگاه نیروی هوایی ارتش شد. مدت پنج سال در آن جامشغول به تحصیل بود. بعد از مدتی،از ارتش استعفاء کرد. او در این پنج سال که در نیروی هواییبود با کوشش زیاد ادامه تحصیل داده بود و موفق شده بود که دیپلم بگیرد. بعد از استعفاء ازارتش، در شهر بیجار به معلمی مشغول شد. او در کنار کار، درس هم می خواند. رجایینمی توانست در برابر ظلم های شاه ساکت بماند. او با شاه مخالفت می کرد. بارها ساواک او رادستگیر کرد. او را زیاد اذیت و شکنجه کردند؛ اما او هرگز تسلیم نشد.

احترام به مادر

شهید رجایی از همان دوران کودکی خیلی باادب بود؛ به مادر و برادر بزرگش که سرپرستی او رابه عهده داشتند خیلی احترام می گذاشت. یکی از برادرانش می گوید: «محمد علی، مادر را خیلیدوست داشت. او را خیلی احترام می کرد. گاهی وقت ها که به خانه می آمد و می دید که مادرناراحت است، آنقدر با او شوخی می کرد تا خنده روی لب های مادر می نشست. دست به سینه،روبه روی مادر می ایستاد. هرگز حرف بدی به برادر بزرگش نمی گفت و آنها را خیلی دوستداشت.»

توجه به محرومان

شهید رجایی خیلی مهربان بود و همه او را دوست داشتند. هنوز هم که بیست و سه سال ازشهادتش می گذرد، همه بزرگترهای شما از او به خوبی یاد می کنند. چون شهید رجایی توجهزیادی به مردم فقیر و کم درآمد جامعه داشت و خودش را خدمتگزار مردم می دانست. شهیدرجایی طرحی را در کمیته امداد اجرا کرد که به فقیران بالای شصت سال کمک کند، نام این طرح،طرح شهید رجایی است.

محمد علی، پیرو حضرت علی علیه السلام

شهید رجایی فروتن بود و ساده زندگی می کرد؛ مثل همه مردم عادی ایران. او با این که رییسجمهور شده بود، بدون هیچ مراقب و نگهبانی توی شهر رفت و آمد می کرد. مردم تصورمی کردند این مردی که می بینند رییس جمهور نیست. شاید کسی است که شبیه رییس جمهوراست! شهید رجایی از حضرت علی علیه السلام الگو می گرفت؛ چون از پیروان او بود. روحش شاد ویادش گرامی باد!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بوستان نور می باشد