مبینا مبینا ، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 21 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره
محمدمحمد، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

بوستان نور

حضرت عیسی(ع)

1392/9/13 12:48
نویسنده : گل نرگس
1,104 بازدید
اشتراک گذاری
حضرت عیسی(ع)

حضرت عیسی (ع ) یکی از پیامبران  بزرگ خداوند  بود  که از هما ن ابتدای تولد به پیامبری بر گزیده شد. او از مادری متولّد شد که در میان مردم به پاکی ودرستی مشهور بود. او از همان آغاز زندگی مردم را به اطاعت خداوند و دوری کردن از کفر و بت پرستی ،تشویق می کرد. عیسی  با معجزاتی که خداوند بزرگ   به او داده بود مردم را به سوی  خدا دعوت می کرد و حقا نیّت خود را به  اثبا ت می ر سا ند.

http://s3.picofile.com/file/7967075806/%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%A8.gif


حضرت عیسی(ع)

حضرت عیسی (ع ) یکی از پیامبران  بزرگ خداوند  بود  که از هما ن ابتدای تولد به پیامبری بر گزیده شد. او از مادری متولّد شد که در میان مردم به پاکی ودرستی مشهور بود. او از همان آغاز زندگی مردم را به اطاعت خداوند و دوری کردن از کفر و بت پرستی ،تشویق می کرد. عیسی  با معجزاتی که خداوند بزرگ   به او داده بود مردم را به سوی  خدا دعوت می کرد و حقا نیّت خود را به  اثبا ت می ر سا ند.

روزی مریم به عبادت  خداوند  مشغول بود که فرشته وحی از جانب خداوند او را به  فرزندی پاک  بشارت داد که نامش مسیح عیسی پسر مریم بود.مریم تعجب کرد  و از فرشته وحی پرسید:« چطور ممکن است؟!»

فرشته پاسخ داد:« این خواست خداوند بزرگ است . »

روزها از پس هم می گذشت و زمان تولد نوزاد نزدیک می شد و مریم  برای این که کسی از وجود نوزاد  باخبرنباشد از  مردم دوری می کرد و به عبادت خداوند مشغول بود. تا این که سر انجام روز تولد نوزاد فرا رسید.  مریم که تنها بود و کسی را نداشت تا به اوکمک کند به ناچار از شهر بیرون رفت و سر به بیابان نهاد تا شاید بتواند کسی را پیدا کند. مریم که گرمای  هوا وخستگی او را اذیت می کرد نگران به دنیا امدن پسر کوچکش بود و دیگر نمی توانست راه برود به درخت تکیه زد. در این هنگام بود که صدا یی از آسما نی در گوش او زمزمه کرد: ای مریم ! نگران نباش و از هیچ  چیزی نترس به فرمان خداوند درخت خرما میوه خواهد داد وچشمه آبی در زیردرخت جاری خوا هد شد و تو می توانی فرزند خود را در این مکان بدنیا بیاوری.»

با شنیدن این صدای آسمانی مریم  آرام گرفت وناراحتی اش از بین  رفت. او در آن جا فرزند خود عیسی را بدنیا آورد و چند روزی را در همان مکان گذراند.   در تمام این مدت عیسی همدم وهم صحبت مادر بود و سختی تنهایی را برای او آسان می کرد. عیسی  کوچک که می دانست مریم از بازگشتن به سوی شهر خود نگران است، رو به او کرد و گفت: ای مادر مهربانم! ناراحت نباش به سوی خویشانودانت برگرد.

رنگ آمیزی مسیح (ع)

سخن گفتن حضرت عیسی(ع)



معجزه حضرت عیسی(ع)


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بوستان نور می باشد